میلاد حیدری
چکیده
حکومت پهلوی دوم علاوه بر نهادهای دولتی و رسمی مانند شهربانی، ژاندارمری و ساواک از شبهنظامیان نیز برای سرکوب مخالفان خود استفاده میکرد و این بکارگیری بازیگران غیردولتی مسلح در سرتاسر این دوره (1320-1357) تداوم داشته است. در واقع زور و خشونت که میبایست در انحصار دولت و نیروهای رسمی دولتی باشد، به بازیگران غیردولتی نیز سپرده میشد. ...
بیشتر
حکومت پهلوی دوم علاوه بر نهادهای دولتی و رسمی مانند شهربانی، ژاندارمری و ساواک از شبهنظامیان نیز برای سرکوب مخالفان خود استفاده میکرد و این بکارگیری بازیگران غیردولتی مسلح در سرتاسر این دوره (1320-1357) تداوم داشته است. در واقع زور و خشونت که میبایست در انحصار دولت و نیروهای رسمی دولتی باشد، به بازیگران غیردولتی نیز سپرده میشد. تحقیقات آکادمیک پیشین نقش چنین نیروهای غیررسمی/ نیمهرسمی را در عرصه سیاست و نظامیگری دولت نادیده گرفتهاند و یا تداوم این گروهها در این دوره، مسئلۀ آنها نبوده است. هدف تحقیق پیشرو این است که چرایی تداوم و بقای شبهنظامیان حامی حکومت در عصر پهلوی دوم را واکاوی نماید. به منظور تبیین این موضوع، دیدگاههای برخی از صاحبنظران حوزۀ شبهنظامیان و بازیگران خشن غیردولتی بعنوان فرضیههای تحقیق مورد استفاده قرار گرفته است. روش تحقیق، تبیین تاریخی از نوع کارکردی و روش گردآوری دادهها، تلفیقی از کتابخانهای، اسنادی، میدانی است. این تحقیق ضمن شناسایی سازمانهای شبهنظامی عصر پهلوی دوم، با بررسی و تحلیل عملکرد آنها نشان میدهد که در فراز و فرود بحرانهای سیاسی و امنیتی مختلفی که حکومت پهلوی دوم از آغاز تا پایان با آن درگیر بود، بتدریج برخی مزایای نیروهای شبهنظامی نسبت به نظامیان رسمی و دولتی نیز دخیل بودهاند. این مزایا شامل هزینه پایین در نگهداری و آموزش آنها، کارآمدی بهتر در کسب اطلاعات محلی، توانایی در کمک به تقویت مشروعیت حکومت و قابلیت انکار کردن مسئولیت شبهنظامیان از سوی حکومت بود. بنابراین شاه که در مقاطع مختلف مانند رشد اتحادیههای کارگری، بحران آذربایجان، قدرتگیری حزب توده و جبهه ملی، بسط اقتدارگرایی، تثبیت خودکامگی و سرانجام اعتراضات سراسری در انقلاب اسلامی از این مزایا بهرهمند شد، از آنها بعنوان نیروهای مکمل نظامیان استفاده کرد.